خداوندا
من از تنهایی و برگ ریزان پاییز، من از سردی زمستان
من از تنهایی و دنیای بی تو میترسم
خداوندا
من از دوستان بی مقدار، من از همراهان بی احساس
من از نارفیقیهای این دنیا میترسم
خداوندا
من از احساس بیهوده بودن، من از چون حباب آب بودن
من از ماندن چو مرداب میترسم
خداوندا
من از مرگ محبت ،من از اعدام احساس به دست دوستان دور یا نزدیك میترسم
خداوندا
من از ماندن میترسم ،من از رفتن میترسم
خداوندا
من از خود نیز میترسم
خداوندا پناهم ده . . .
4 باری که شیطان فریاد کشید

محتوای سوره مبارکه حمد
سوره حمد كه نام دیگرش «فاتحه الكتاب» است، هفت آیه دارد1 و تنها سورهاى است كه بر هر مسلمانى واجب است حداقل روزانه ده بار آن را در نمازهاى شبانه روزى بخواند وگرنه نماز او باطل است. «لا صلاة الّا بفاتحه الكتاب»2 بنا به روایت جابر بن عبد اللّه انصارى از رسول اكرم(صلی الله علیه و آله): این سوره بهترین سورههاى قرآن است.3
آیات سورهى مباركه فاتحه، اشاراتى در بارهى خداوند و صفات او، مسأله معاد، شناخت و درخواست رهروى در راه حقّ و قبول حاكمیت و ربوبیّت خداوند دارد. همچنین به ادامهى راه اولیاى خدا، ابراز علاقه و از گمراهان و غضبشدگان اعلام بیزارى و انزجار شده است. سورهى حمد همانند خود قرآن مایهى شفاست، هم شفاى دردهاى جسمانى و هم شفاى بیمارىهاى روحى.4
درسهاى تربیتى سورهى حمد
در تفسیر نمونه به مواردی از اثرات تربیتی سوره حمد اشاره شده است كه با توجه و عمل به هركدام از این موارد، انسان هرچه بیشتر در راه شناخت و نزدیكی به پروردگار قرار میگیرد:
1- انسان در تلاوت سورهى حمد با «بِسْمِ اللَّهِ» از غیر خدا قطع امید مىكند.
2- با «رَبِّ الْعالَمِینَ» و «مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» احساس مىكند كه مربوب و مملوك است و خودخواهى و غرور را كنار مىگذارد.
3- با كلمه «عالمین» میان خود و تمام هستى ارتباط برقرار مىكند.
4- با «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خود را در سایه لطف او مىداند.
5- با «مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» غفلتش از آینده زدوده مىشود.
6- با گفتن «إِیَّاكَ نَعْبُدُ» ریا و شهرت طلبى را زایل مىكند.
7- با «إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ» از ابرقدرتها نمىهراسد.
8- از «أَنْعَمْتَ» مىفهمد كه نعمتها به دست اوست.
9- با «اهْدِنَا» رهسپارى در راه حقّ و طریق مستقیم را درخواست مىكند.
10- در «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» همبستگى خود را با پیروان حقّ اعلام مىكند.
11- با «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» و «ولَا الضَّالِّینَ» بیزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مىدارد.
سوره حمد، اساس قرآن است
در حدیثى از پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) مىخوانیم كه: «الحمد ام القرآن» و این به هنگامى بود كه جابر بن عبداللَّه انصارى خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید، پیامبر(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «الا اعلمك افضل سورة انزلها اللَّه فى كتابه؟ قال فقال له جابر بلى بابى انت و امى یا رسول اللَّه! علمنیها، فعلمه الحمد، ام الكتاب». آیا برترین سورهاى را كه خدا در كتابش نازل كرده به تو تعلیم كنم، جابر عرض كرد آرى پدر و مادرم به فدایت باد، به من تعلیم كن، پیامبر(صلی الله علیه و آله) سوره حمد كه ام الكتاب است به او آموخت، سپس اضافه فرمود این سوره شفاى هر دردى است مگر مرگ.5
و نیز از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده كه فرمود: «و الذى نفسى بیده ما انزل اللَّه فى التوراة، و لا فى الزبور، و لا فى القرآن مثلها، هى ام الكتاب»، قسم به كسى كه جان من به دست او است خداوند نه در تورات و نه در انجیل و نه در زبور، و نه حتى در قرآن، مثل این سوره را نازل نكرده است، و این ام الكتاب است.6
وجه توحیدی سوره حمد

در حقیقت سوره حمد هم بیانگر توحید ذات است، هم توحید صفات، هم توحید افعال، و هم توحید عبادت. و به تعبیر دیگر این سوره مراحل سهگانه ایمان: اعتقاد به قلب، اقرار به زبان، و عمل به اركان را در بر دارد، و مىدانیم« ام» به معنى اساس و ریشه است.
شاید به همین دلیل است كه« ابن عباس» مفسر معروف اسلامى مىگوید: «ان لكل شىء اساسا ... و اساس القرآن الفاتحة»، هر چیزى اساس و شالودهاى دارد ... و اساس و زیر بناى قرآن، سوره حمد است. روى همین جهات است كه در فضیلت این سوره از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده: «ایما مسلم قرأ فاتحه الكتاب اعطى من الاجر كانما قرأ ثلثى القرآن، و اعطى من الاجر كانما تصدق على كل مؤمن و مؤمنه»، هر مسلمانى سوره حمد را بخواند پاداش او به اندازه كسى است كه دو سوم قرآن را خوانده است (و طبق نقل دیگرى پاداش كسى است كه تمام قرآن را خوانده باشد) و گویى به هر فردى از مردان و زنان مؤمن هدیهاى فرستاده است.7
تعبیر به دو سوم قرآن شاید به خاطر آنست كه بخشى از قرآن توجه به خدا است و بخشى توجه به رستاخیز و بخش دیگرى احكام و دستورات است كه بخش اول و دوم در سوره حمد آمده، و تعبیر به تمام قرآن به خاطر آن است كه همه قرآن را از یك نظر در ایمان و عمل مىتوان خلاصه كرد كه این هر دو در سوره حمد جمع است.
سوره حمد افتخار بزرگ پیامبر(صلی الله علیه و آله)
جالب اینكه در آیات قرآن سوره حمد به عنوان یك موهبت بزرگ به پیامبر(صلی الله علیه و آله) معرفى شد، و در برابر كل قرآن قرار گرفته است، آنجا كه مىفرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ»، ما به تو سوره حمد كه هفت آیه است و دو بار نازل شده دادیم همچنین قرآن بزرگ بخشیدیم (سوره حجر آیه 87).
قرآن با تمام عظمتش در اینجا در برابر سوره حمد قرار گرفته است، نزول دوباره آن نیز به خاطر اهمیت فوق العاده آن است. همین مضمون در حدیثى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده است كه فرمود: «ان اللَّه تعالى افرد الامتنان على بفاتحة الكتاب و جعلها بازاء القرآن العظیم و ان فاتحة الكتاب اشرف ما فى كنوز العرش»، خداوند بزرگ به خاطر دادن سوره حمد بالخصوص بر من منت نهاده و آن را در برابر قرآن عظیم قرار داده، و سوره حمد با ارزشترین ذخائر گنجهاى عرش خدا است»!8
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مىخوانیم: «شیطان چهار بار فریاد كشید و ناله سر داد نخستین بار روزى بود كه از درگاه خدا رانده شد، سپس هنگامى بود كه از بهشت به زمین تنزل یافت، سومین بار هنگام بعثت محمد(صلی الله علیه و آله) بعد از فترت پیامبران بود، و آخرین بار زمانى بود كه سوره حمد نازل شد»! 9
در عیون اخبار الرضا(علیه السلام) در حدیثى از پیامبر(صلی الله علیه و آله) مىخوانیم:
خداوند متعال چنین فرموده: من سوره حمد را میان خود و بندهام تقسیم كردم نیمى از آن براى من، و نیمى از آن براى بنده من است، و بنده من حق دارد هر چه را مىخواهد از من بخواهد:
هنگامى كه بنده مىگوید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خداوند بزرگ مىفرماید بندهام بنام من آغاز كرد، و بر من است كه كارهاى او را به آخر برسانم و در همه حال او را پر بركت كنم، و هنگامى كه مىگوید «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» خداوند بزرگ مىگوید بندهام مرا حمد و ستایش كرد، و دانست نعمتهایى را كه دارد از ناحیه من است، و بلاها را نیز من از او دور كردم، گواه باشید كه من نعمتهاى سراى آخرت را بر نعمتهاى دنیاى او مىافزایم، و بلاهاى آن جهان را نیز از او دفع مىكنم، همانگونه كه بلاهاى دنیا را دفع كردم. و هنگامى كه مىگوید « الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خداوند مىگوید: بندهام گواهى داد كه من رحمان و رحیمم، گواه باشید بهره او را از رحمتم فراوان مىكنم، و سهم او را از عطایم افزون مىسازم. و هنگامى كه مىگوید « مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» او مىفرماید: گواه باشید همانگونه كه او حاكمیت و مالكیت روز جزا را از آن من دانست، من در روز حساب، حسابش را آسان مىكنم، حسناتش را مىپذیرم، و از سیئاتش صرف نظر مىكنم. و هنگامى كه مىگوید « إِیَّاكَ نَعْبُدُ» خداوند بزرگ مىگوید بندهام راست مىگوید، تنها مرا پرستش مىكند، من شما را گواه مىگیرم بر این عبادت خالص ثوابى به او مىدهم كه همه كسانى كه مخالف این بودند به حال او غبطه خورند. و هنگامى كه مىگوید « إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ» خدا مىگوید: بندهام از من یارى جسته، و تنها به من پناه آورده گواه باشید من او را در كارهایش كمك مىكنم، در سختیها به فریادش مىرسم، و در روز پریشانى دستش را مىگیرم. و هنگامى كه مىگوید « اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ ...» (تا آخر سوره) خداوند مىگوید این خواسته بندهام بر آورده است، و او هر چه مىخواهد از من بخواهد كه من اجابت خواهم كرد آنچه امید دارد، به او مىبخشم و از آنچه بیم دارد ایمنش مىسازم.
خلاصه
خلاصه مفهوم سوره حمد، این است كه خداوند نخست خودش را با اوصاف كمال و جمالش تمجید و توصیف مىكند و با افعال و اوصاف متعالىاش خود را معرفى مىنماید: تربیت عمومى، رحمت عامّه و سلطنت روز جزا را كه از آن او است، به بشر یادآورى مىكند، آنگاه نتیجهگیرى مىكند كه عبادت، پرستش و استعانت اختصاص به خدا دارد و جز او كسى سزاوار ستایش وپرستش نیست، این است كه باید تنها خدا را پرستش نمود و از او یارى و مدد خواست.
سپس راه دعا و نیایش را به انسانها تعلیم مىكند و تذكرشان مىدهد كه از خداوند درخواست كنند تا آنان را به صراط مستقیم و راه راست و به سوى سعادت جاودانى هدایتشان كند، به یك حیات جاودانه و زندگى ابدى و به نعمتهاى غیر قابل زوال و پایان ناپذیرشان برساند و در نور و روشنایى كه تاریكى و ظلمتى بعد از آن وجود ندارد، قرارشان دهد.
و در آخرین مرحله این نكته را بیان مىكند كه راه مستقیم و هدایت به كسانى اختصاص دارد كه خداوند با رحمت و فضل خویش آنها را مشمول رحمت بىپایان و نعمتهاى فراوان خویش ساخته و الطاف خاصى مبذولشان داشته است و این راه با راه كسانى كه مورد خشم و غضب خدا قرار گرفتهاند و با راه كسانى كه از راه صحیح منصرف گردیدهاند، متمایز و جداست.
بنابراین، سوره حمد از چهار بخش تشكیل یافته و هر بخش هدفى در بر دارد و مجموعا چهار هدف عالى و مهم را تعقیب مىكند:
1- خدا را با صفات عالى و كمالىاش براى انسانها توصیف و معرفى مىكند.
2- عبادت، پرستش و استعانت مخصوص به خداست و جز او كسى سزاوار آن نیست.
3- هدایت به راه راست و شناخت راه راست و راه نیكان را باید از پیشگاه الهى خواست و در راهیابى از او مدد و یارى جست.
4- راه نیكان از راه خشم زدگان (مغضوبین) و از راه گمراهان (ضالّین) متمایز و جداست.
آمنه اسفندیاری – گروه دین و اندیشه تبیان
فرض میکنیم شخصی طبق برنامهای منظم و دقیق، باید هر روز نیم صفحه حفظ کند. وی ابتدا باید مقدار معین شده (نیم صفحه) را چندین بار با دقت تمام و همراه با تأنی تلاوت کند.
آنان که با فن قرائت قرآن به روش تحقیق با تجوید و لحن زیبا آشنایی دارند، میتوانند کل آیات نیم صفحه را چند بار با دقت و تعمق بر روی تک تک کلمات تلاوت کنند؛ زیرا این کار علاوه بر آنکه مانع حفظ کردن کلمات و حرکات به صورت غلط میشود، باعث آشنایی اجمالی با آیات مورد نظر نیز خواهد شد.
از آنجا که حفظ کردن چیزی نیست، جز دقت و تأمل قابل توجه بر روی تکتک کلمات و حروف و استقرار آنها در ذهن، پس برای حفظ هر آیه باید آن را چندین بار و هر بار با توجه تمام به هر حرف و کلمه موجود در آن تلاوت کرد. تعداد تکرار هر آیه نیز بستگی به قدرت حافظه فرد و نیز سخت یا آسان بودن آیه دارد.
بعضی با سه بار خواندن یک آیه متوسط، آن را حفظ میکنند و بعضی نیاز به تکرار و تمرین بیشتر دارند.
پس با چند بار خواندن آیه ـ به قصد حفظ کردن و همراه با توجه و تأمل کافی نه فقط خواندن معمولی ـ مقدار زیادی از کلمات آن در ذهن جای میگیرد، اما هنوز آیه مزبور کاملاً در ذهن جای نگرفته است.
مقدمات حفظ
برای شروع حفظ قرآن نکاتی وجود دارد که مقدمات معنوی و اوّلیه به شمار میروند و توجه به آنها از اهمیت زیادی برخوردار است.
این نکات به شرح زیر است:
1. نیت ارزش هر عمل صالحی را چگونگی نیت در آن عمل تعیین میکند: «إنما الأعمال بالنیات1» . ارزش و اهمیت داشتن نیتی خالص و پاک، کاملاً روشن است. البته نباید کار به وسواس بکشد و توجه به شبهات انسان را از حفظ آیات نورانی کلام وحی باز ندارد و همین که توجه داشته باشد، قرآن را جز برای تقرب به درگاه الهی حفظ نمیکند، کافی است.
2. انگیزه در حفظ قرآن انگیزههای مادی، ناتواناند که انسان را به سرمنزل مقصود برسانند، اما انگیزههای معنوی میتوانند به شخص نیرو و انرژی و روحیهای خستگیناپذیر دهند؛ انگیزههایی چون: توجه به فضیلت حفظ و حافظ قران که در روایات بارها بیان شده است، لذت از انس و الفت همیشگی با کلام خدا و درک مقامات عالی اخروی.
3. عزم و اراده بسیج همه نیروها و تواناییها در تحقق بخشیدن به امری را عزم گویند. داشتن عزمی راسخ و ارادهای محکم در رسیدن به مقصود در وادی حفظ قرآن ضروری است.
4. توکل و دعا موفقیت در هر امری منوط به لطف و تفضل الهی است. پس بعد از آنکه فرد عزم خود را جزم کرد، باید بر خداوند متعال توکل کند: فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ آلعمران/159.
دعا نیز در کسب عنایات خداوندی بسیار مؤثر است. شایسته است هر روز قبل از شروع به امر مقدس حفظ قرآن، دعاهای مربوط به حفظ (که در جلد چهارم اصول کافی باب «الدعا فی حفظ القرآن» ذکر شده است)، خوانده شود.

5. تمرکز حواس در موقع حفظ قرآن، باید تمام همّ و غمّ حفظ آیات باشد، نه چیز دیگر، و به هیچ چیزی جز آیاتی که دارد حفظ میکند، نیندیشد. این امر ممکن است در ابتدا قدری سخت باشد، اما با تمرین و ممارست و دقت و توجه، به دست خواهد آمد.
برخی عوامل ممکن است باعث پراکندگی حواس شود؛ مثل سرما، گرما، گرسنگی، تشنگی، خشم، خوشحالی مفرط، قرار و وعدهای که نزدیک است خلف وعده شود، منتظر بودن و ... در این حالات شخص به خوبی نمیتواند بر روی یک موضوع (حفظ قرآن) تمرکز داشته باشد، خصوصاً بعد از فعالیتهای سنگین ذهنی که ناشی از اشتغالات تحصیلی یا علمی است، نباید سریعاً به حفظ قرآن پرداخت، بلکه باید کمی استراحت کرد تا سلولهای مغز برای بازیابی قدرت خود فرصت یابند.
در محیط هم عواملی مثل سر و صدا، آلودگی هوا و ... مانع تمرکز میشود و سالم بودن هوا و داشتن اکسیژن کافی، فعالیت بهتر ذهن و مغز را در پی دارد. خواب کافی هم نقش مؤثری در ایجاد تمرکز حواس دارد. هرچند نباید حفظ را منحصر به زمانی خاص کرد ـ یعنی انسان باید از تمام اوقات خود به صورت بهینه برای حفظ استفاده کند ـ با وجود این صبحگاهان به دلیل وجود اکسیژن بیشتر در هوا، استراحت مغز، آرام بودن محیط و نشاط صبحگاهی از بهترین زمانهای حفظ است.
اینکه گفتیم نباید فقط از یک زمان برای حفظ استفاده کرد، به معنای بینظمی در زمان حفظ نیست؛ بلکه به عنوان مثال اگر شخصی بخواهد روزی 2 ساعت برای حفظ اختصاص دهد، باید آن را به 3 بخش 40 دقیقهای با فاصلههای مناسب در طول شبانهروز تقسیم کند؛ مثلاً 40 دقیقه اول صبح، 40 دقیقه نزدیک ظهر و 40 دقیقه عصر یا شب.
حافظ کوشای قرآن باید سعی کند در هیچ شرایطی برنامه روزانهاش تعطیل نشود، اما اگر یک روز به هر علتی نتوانست در محیط یا ساعت مناسب به حفظ بپردازد، نباید کار حفظ را تعطیل کند و از آنچه در اختیار اوست، کمال استفاده را بنماید.
6. وضو داشتن وضو در تمامی اوقات مستحب است، خصوصاً در هنگام قرائت و حفظ قرآن از اهمیت ویژهای برخوردار است. وضو یکی از عوامل تمرکز حواس است و باطن انسان را نورانی و دل و جان را آماده پذیرش نور قرآن میکند. رو به قبله نشستن در هنگام حفظ هم فضیلت دارد. همچنین نشستن در جهت معین، تمرکز ایجاد میکند.
7. برنامهریزی فرد باید با توجه به میزان توانایی و آمادگی و همچنین با در نظر داشتن مقدار وقتی که برای این کار در اختیار دارد، حد معینی از آیات را مشخص سازد و همه روزه آنها را طبق برنامه زمانی مشخص حفظ میکند. البته باید توجه داشت که فرصت را انسان به وجود میآورد و نباید منتظر به وجود آمدن آن شد.
8. رسمالخط قرآن قرآنی با رسمالخط خوانا و چاپ مرغوب را تهیه کرده، دقت کنید که زمینه صفحات آن سفید نباشد؛ زیرا رنگ سفید بازتاب نور زیادتری را نسبت به سایر رنگها دارد و به مرور باعث خستگی زودرس چشم میشود. میتوانید قرآنی را که تهیه میکنید در 2 اندازه باشد: یکی قرآنی کوچک که بتوانید آن را در بیرون از منزل با خود ببرید، و دیگری قرآنی با قطع وزیری که در منزل از آن استفاده کنید. البته حتماً باید نوع رسمالخط آنها یکی باشد تا باعث اختلاط آیات و صفحات در ذهن نشود.
9. دوست همراه برای حفظ همراه بودن حداقل 2 نفر با یکدیگر در حفظ قرآن باعث ایجاد ثبات و نظم در برنامه میشود و تضمینکننده استمرار و تداوم حفظ قرآن است. این 2 نفر میتوانند در طول هفته با برنامه دقیق، آیاتی را که برای حفظ و مرور مشخص شده، برای یکدیگر بخوانند.
10. جلسات حفظ قرآن استفاده از اشارات و راهنمایی استاد برای تسریع و تسهیل حفظ قرآن بسیار مناسب و پرفایده است.
11. آشنایی با روخوانی قرآن ابتداییترین شرط حفظ قرآن آشنایی با روخوانی و روانخوانی است. حفظ ناصحیح آیات، کند حفظ شدن و ... از آسیبهای عدم تسلط بر روانخوانی قرآن است.
12. شروع حفظ خوب است سورههای کوچک جزء 30 محور شروع حفظ قرآن قرار داده شود. میتوان این سورهها را بهراحتی در نمازهای واجب و مستحب خواند و لذت حفظ آیات را چشید.
همین طور حفظ بر اساس معانی را که باعث تسریع در حفظ میشود، میتوان محور قرار داد و بدین منظور، از قصص قرآن حفظ را شروع کنید. البته پراکنده حفظ کردن مطلوب نیست و آنچه گفتیم، برای شروع حفظ بود و نهایتاً پس از کسب آمادگی، باید از ابتدای قرآن حفظ را ادامه داد.
با نگاهی گذرا به نمونههایی از این دسته فتواها، میتوان به راحتی گفت پدیده زنده به گور کردن دختران که پیش از اسلام در سرزمین حجاز وجود داشته، در حقیقت از بین نرفته بلکه به شکلی دیگر نمود پیدا کرده است.
|
به گزارش شیعه آنلاین، فتوا در لغت به معنای بیان حکم خدا بوسیله فقیه یا مفتی است. در این مطلب به فتوای فقهاي شيعه کاری نداریم، بلکه هدف ما بررسی جوانب و اهداف مختلف صدور یک فتوا توسط یک مفتی وهابی است. با نگاهی گذرا به فتواهای مختلف صادر شده توسط چهره های سرشناس وهابیت، میتوان انواع، اهداف و جوانب صدور یک فتوا را به چند دسته تقسیم بندی کرد که بدین شرح است:
1- فتوای خالصانه: هدف از صدور این گونه فتواها، واقعا خالصانه است و برای راهنمایی مردم صادر میشود. مفتی هنگام صدور این گونه فتواها، به آیات قرآن کریم، روایات و احادیث نبوی – البته از شش کتاب اصلی اهل سنت – استناد میکند. با وجود این که به دلیل ضعیف بودن سند و غیر صحیح بودن بسیاری از احادیث موجود در این شش کتاب اصلی مانند «صحیح مسلم»، «صحیح بخاری»، «سنن ترمذی» و غیره، پایه این فتواها نیز ضعیف و نادرست خواهد بود، اما در هر صورت نسبت به انواع دیگری از فتواها که در ذیل میآید، از پایه محکم تری برخوردار است. ناگفته نماند تعداد بسیار اندکی از فتواهای مفتیان وهابی از این دسته فتواها است.
2- فتوای حکومتی: هدف از صدور چنین فتواهایی، حمایت از یک تصمیم حکومتی است. این به معنی آن است که حکومتی که صاحب فتوا در آن زندگی میکند، کاری انجام میدهد که از مقبولیت مردمی برخوردار نیست از همین رو با کمک گرفتن از مفتیان درباری، از آنان میخواهند که فتوایی در آن زمینه صادر کند و از اقدام آن حکومت حمایت کند. نمونهی این گونه فتواها در مصر، توسط «محمد سید طنطای» رئیس سابق دانشگاه الأزهر به کثرت صادر میشد. در عربستان سعودی نیز «هئیت علمای سعودی» که از تعداد زیادی مفتی سرشناس تشکیل شده، این وظیفه را برعهده دارد. البته مفتی اعظم عربستان و هر یک از دیگر مفتیان این کشور نیز گاهی به طور جداگانه و خودجوش، به صدور چنین فتواهایی اقدام می ورزند.
3- فتوای شاذ: هدف از صدور این دسته از فتواها، شهرت یافتن و به اصطلاح اسم در کردن است. یعنی مفتی صادر کننده چنین فتواهایی تلاش میکند با صدور فتواهایی بسیار عجیب و شاذ، همه را غافلگیر کند و موجب انتقاد و اعتراض شدید دیگر مفتیان و حتی گاهی نزدیک ترین دوستان و همفکران خود شود. در این گونه فتواها، مفتی هر اعتراض، انتقاد و فشاری را تحمل میکند و به تن می خرد تا در عوض شهرت یابد. شاید بتوان به راحتی گفت بسیاری از فتواهای صادر شده توسط مفتیان وهابی در این دسته از فتواها قرار میگیرند. درجه شاذ بودن این دسته از فتواها به قدری زیاد است که مورد تمسخر افکار عمومی و حتی دیگر مفتیان قرار میگیرد. آخرین فتوای شاذ که توسط یکی از مفتیان وهابی صادر شد، درباره «جواز شیر خوردن مردم نامحرم از زن یا مادر یک خانواده، با هدف محرم شدن با اعضای آن خانواده» بود.
4- فتوای شهرت: هدف از صدور این گونه فتواها نیز شهرت یافتن است. یعنی مفتی صادر کننده آن تلاش میکند در یک برهه زمانی مشخص فتوایی عجیب و کاملا غیرقابل پیش بینی از خود صادر کند تا با جنجالی شدن موضوع، موجب شهرت وی شود. صدور این گونه فتواها اکثرا با واکنش و اعتراضات شدید اطراف مختلف مواجه میشود. اکثر این فتواها توسط مفتیان جوان و یا آن دسته از مفتیهایی صادر میشود که از شهرت کم و یا ضعف شخصیتی رنج میبرند از همین رو به دنبال شهرت میگردند تا با آن جای خالی را پر کنند. نمونه این دسته از فتواها توسط مفتی جوان «محمد العریفی» علیه حضرت آیت الله سید علی سیستانی، مرجع عالیقدر جهان تشیع صادر شد و ایشان را مورد اهانت شدید قرار داد. در پی آن، انتقاد و اعتراضات بسیار زیادی از سوی شیعیان و بسیاری از اهل سنت و حتی برخی از شخصیت های سیاسی و دینی عربستان سعودی مواجه شد. حجم انتقادات و فشار علیه «العریفی» به قدری زیاد بود که ناچارا حرف خود را پس گرفت و عذرخواهی کرد.
5- فتوای تخریبی: هدف از صدور چنین فتواهایی، چیزی نمیتواند باشد به جز تخریب وجه دین مبین اسلام. البته ناگفته نماند هر عاقلی با نگاهی گذرا به عقاید و اندیشههای انحرافی این مفتیان وهابی، به راحتی میتواند فاصله میان آنان با دین اسلامی را درک کند اما در هر صورت خواسته یا ناخواسته آنها در حال حاضر حداقل از نگاه کشورهای غربی و افکار عمومی غرب، مسلمان به شمار میرود. البته بر هیچ کس پنهان نیست که کشورهای غربی با هدف مقابله با اسلام، همواره وهابیها را نماینده مسلمانان در جهان معرفی میکنند تا با نشان دادن حماقت آنان، به دین اسلامی ضربه بزنند. متأسفانه مفتیان وهابی نیز خواسته یا ناخواسته در مسیر این هدف غرب در حال حرکت هستند. فتواهایی که در حمایت از شبکه تروریستی القاعده صادر میشود، از این دسته فتواها به شمار میرود.
6- فتوای دروغی: هدف از صدور این دسته از فتواها فقط نشان دادن التزام پیروان وهابیت به دین مبین اسلام است. یعنی در حقیقت محتوای این گونه فتواها هیچ گاه توسط مفتیان وهابی و مریدان آنها اجرا نمیشود بلکه صدور آن تنها با این هدف صادر میشود که به دیگران بگویند "ما مسلمانان واقعی هستیم که به روش صحابه پیامبر (ص) زندگی میکنیم". اما در حقیقت با نگاهی گذرا به زندگی این مفتیان وهابی و مریدانشان، به راحتی میتوان به دروغی بودن این فتواها پی برد. نمونه این دسته فتواها، تحریم استفاده از وسایل مدرن مانند دوربین، تلویزیونی، اینترنت، خودرو و غیره است. بسیاری از مفتیان وهابی استفاده از این ابراز آلات مدرن را بدعت میدانند و میگویند "چون صحابه در زمان رسول الله (ص) از چنین وسایلی استفاده نمیکردند، پس ما نیز استفاده از آن را بدعت میدانیم. اما واقعیت این است که خودشان از آن استفاده میکنند.
7- فتوای تحقیر: هدف از صدور این گونه فتواها تحقیر افراد است. بیشتر این دسته فتواها علیه دختران و زنان صادر میشود. با نگاهی گذرا به نمونههایی از این دسته فتواها، میتوان به راحتی گفت پدیده زنده به گور کردن دختران که پیش از اسلام در سرزمین حجاز وجود داشته، در حقیقت از بین نرفته بلکه به شکلی دیگر نمود پیدا کرده است. یعنی در آن زمان این پدیده به صورت جسمی صورت میگرفت اما اکنون به صورت زنده به گور کردن شخصیت دختران و زنان با تحقیر آنان انجام میگیرد. نمونه این دسته از فتواها «اجازه ازدواج مردان میانسال و مسن با دختران کم سن و سال» است. بر اساس این فتوا حتی مردان 60 یا 70 ساله هم میتوانند با دختران 9 ساله ازدواج کنند. اخبار این دسته از ازدواجها به کرات در کشورهایی همچون یمن، مصر، عربستان سعودی و غیره شده است. در عراق نیز بسیاری از نیروهای شبکه تروریستی القاعده که خود را «مجاهدین» مینامیدند، چنین ازدواجهایی با دختران عراقی انجام دادند.
صفحه قبل 1 صفحه بعد